دوست عزیزم "چرکنویسی در زمهریر"در یاداشتی خواسته که بهترین اول رمان را بنویسم. و خود نیز در وبلاگشان نقل کرده اند از دوستی که برای شناختن یک اثر خوب باید به پاراگراف های آغازین آن دقیق شد. صرفنظر از درستی یا نادرستی این مطلب بنده حقیر نظر دیگری دارم و آن این است که گاهی یک اثر بسیار آرام و معمولی شروع میشود و بعد آنچنان به اوج می رسد که هوش از آدمی می رباید. با این حال من به احترام درخواست این دوست عزیز و با کسب اجازه از ایشان به جای بهترین اول رمان بهترین شروع  (جمله آغازین) از دو شاهکار را مینویسم.که خود مرجعی هستند برای یک شروع خوب در داستان نویسی.

دیر زمانی زود به بستر می رفتم.     در جستجوی زمان از دست رفته مارسل پروست

امروز مامان مرد.شاید هم دیروز،نمیدانم.   بیگانه آلبر کامو